چکیده :
ترجمه ماشینی مقدمه مقاله:
مقدمه:
هنگام تدریس کلاس هایی مانند ادیان جهانی یا ادیان تطبیقی، بسیاری از ما از روش شناسی مقایسه ای استفاده می کنیم.
این روش شناسی توسط جی.اولاً، به ما کمک کرد تا از ارتباط آکادمیک (و ایدئولوژیک) با الهیات جدا شویم، و ثانیاً، او اصرار داشت که «مسئولیتهایی را بر عهده بگیریم که عضوی از آکادمی باشیم».
خود فضای قومنگاری تفاوتها را برجسته میکند و با این حال ما تلاش میکنیم تا در آن قابل درک باشیم.
امروزه، بیش از هر زمان دیگری، این امر ضروری است.
علیرغم محدودیتهایی که در استفاده از اصطلاح «دین» وجود دارد، توضیح خواهم داد که چرا فکر میکنم حفظ آن مهم است.تلاش برای توافق بر سر تعریفی از آن آزاردهنده است، نه غیرممکن.بسیاری از ما پیشنهاد کردهایم که آن را برای همیشه کنار بگذاریم.ردیابی ریشه شناسی آن به همان اندازه تلاش مبهم است که توافق بر سر تعریف آن چیست.یا انجام می دهد.یا یعنی.آیا این مشتق از ریشه لاتین - religio به معنای پیوند دادن یا یوغ است؟ اگر چنین است، کریستو-مرکزیت، یا آنچه ژاک دریدا «پدیده عجیب لاتینیت و جهانی شدن آن» نامیده است، واضح است.
«مسئله - خود امر - دین چیست؟»
تلاش برای توصیف چگونگی عملکرد دین به همان اندازه دشوار است.اگر بنا به نظر ēmile durkheim، «بسیار اجتماعی»7 است، چگونه میتوانیم به بازنماییهای مجزا و جمعی و واقعیتهای آن پی ببریم؟ یواخیم واخ دین را «هنجارهای عمل» می نامد که بدون آنها «به نظر می رسد زندگی ارزش زیستن ندارد.» با این حال توموکو ماسوزاوا آن را «گفتمان دیگری» می نامد؛ او به سودمندی آن برای «به هم ریختن چیزهای اروپای همیشه» اشاره می کند.
گسترش قلمرو معرفتی، و جعل هویت اساسی غرب.» راسل تی.
مک کا چون «مکانیسمی را نقد می کند که به موجب آن اظهارات درباره اهمیت «انسان باستانی» به قضاوت های معتبر و هنجاری تبدیل می شوند.
برخی دیگر آن را به عنوان «صفتی توصیف میکنند که وضعیت انسان را توصیف میکند، و شیوهای برای دیدن، عمل کردن، و تجربه کردن همه چیز.
از شرایط خاص تاریخی یا قدرت دولت جدا باشد.
من روی شانههای این غولها ایستادهام تا دورتر را ببینم، اما بحثها را پشت سر گذاشتهام، حتی با اذعان به «فوریتهای اخلاقی و سیاسی» در بحث برای نوع جدیدی از مطالعه دین.
این یک حرکت استراتژیک است.
introduction
when teaching classes like world religions or comparative religions, many of us utilize a comparative methodology.
this methodology was fine- tuned by jz smith, who reminds us to not only focus on difference, but to remember that difference is above all, “a political matter,”2 his work redefined the field in two major ways.
first, it went far in helping us disentangle from an academic (and ideological) association with theology, and second, he insisted that we bear “responsibilities attendant on being a member of the academy.”3
the ethnographic space itself highlights difference and yet we strive to create intelligibility across it.
today, more than ever, this is imperative.4 despite limitations in using the term “religion” i will explain why i think retaining it matters.
trying to agree on a definition of it has proven vexing, nay impossible; many among of us have suggested tossing it out for good.
tracing its etymology is as murky an endeavor as coming to agreement on a definition of what it is.
or does.
or means.
is it a derivation of the latin root – religio, meaning to bind or to yoke? if so, christo-centrism, or what jacques derrida names the “strange phenomenon of latinity and its globalization,”5 is clear.
what is “the very matter – the thing itself – of religion?”6
equally difficult is trying to describe how religion functions.
if it is, according to ēmile durkheim, “eminently social,”7 how can we come to understand discrete, collective representations and realities of it? joachim wach calls religion “norms for action” without which, “life does not seem worth living.”8 yet tomoko masuzawa calls it a “discourse of othering;”9 she points out its usefulness for “churning the stuff of europe‟s ever-expanding epistemic domain, and forging… the essential identity of the west.”10 russell t.
mccutcheon critiques “the mechanism whereby assertions on the importance of „archaic man‟ are transformed into authoritative and normative judgements.”11
others describe it as “an adjective…describing the human condition, and a way of seeing, acting, and experiencing all things.”12 clifford geertz writes that religion is a “system of symbols,”13 yet talal asad, insists that religion cannot be separated from particular historical circumstances or the power of the state.
i have stood on the shoulders of these giants to see farther, but have left the debates behind, even as i acknowledge “ethical and political urgencies”14 in arguing for a new kind of study of religion.
this is a strategic move.